
شهیدمحمدحسن ترکمان در بخشی از وصیتنامه خود آورده است ” من پرورده مکتب حسینم و در راه متعالی او شهید شدم”.
به گزارش اسماعیل جلالی از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. «شهید»… همان ستاره خاکنشین همیشه بیدار شبهای خون و آتش که تا لمس شعلههای بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه؛ عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگیاش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند و حالا میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر افتد. ۳۰۹۱/ تبرک لحظاتمان با شهید محمدحسن ترکمان بسم الله الرحمن الرحیم الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا و هوالعزیز الغفور اوست خدایی که مرگ و زندگانی را تقدیر کرد تا شما را آزمایش کند کدامیک از شما به عمل نیکوکارتر در صحنه هستید و او غالب آمرزنده است. کاروان عاشقان الله به قافلهسالاری سرور و سالار شهیدان، حسین(ع) عاشقانه به پیش میرود و دلاوران خط توحید یک به یک به خون مینشینند چراکه با خویش پیمان بستهاند اسماعیلهایشان را به مسلخ قربانگاه ببرند تا مکتب ابراهیم زنده بماند و پرچم خونرنگ توحید با دست پرتوان امت حزبالله و به رهبری خمینی عزیز در اقصی نقاط عالم به اهتزار درآید. امیدوارم از شهادت من ناراحت نشوید، مرگ سرنوشت هر انسان است پس چه بهتر که انسان در جبهه حق شهید شود و راه علیاکبر حسین(ع) را طی کند که هم اجری در دستگاه خداوند داشته باشد و هم خدمتی به مردم کرده باشد. کسی که هدفش قرآن و مکتبش اسلام و راهش راه حسین باشد فردی لایق برای وطنش و شایسته درگاه خداست. مکتب اسلام، جبهه و دانشگاه است و هر کس از تعلقات خود دست بکشد توفیق شرکت در کنکور این دانشگاه را نصیب خود میکند در این رابطه برای روشن شدن کیفیت و چگونگی باید عمل در کار مد نظر باشد. خدایا! خوشحالم از اینکه هر چه گفتم بدان عمل نمودم و اگر قول دادم به وعدهام وفا کردم و در تمام کارهایم تو را محور قرار دادم و حاضر شدم به خاطر آسایش دیگران خود را به سختی اندازم من پروده مکتب حسینم. “سرم تواضع، چشمم بیرشک و حسد،گوشم فهمیدن و زبانم راست گفتن، حافظهام کنجکاوی و پرهیزکاری، قرارگاهم کربلا، مرگم وفا و پیمانداری، شمشیرم رضا و خشنودی و خداوند و ثروتم ایمان، اندوختهام دوری از گناه و توشهام نیکی بود. پیام به خانواده عزیزم، برای من اشک نریزید که من خوشکامم و خوشبخت چون رسالتم را به پایان رساندهام. اگر اشکی برای من می ریزید برای اسلام باشد نه برای مرگ من! هرگز به من ناکام نگویید، من شهادت را پذیرفتم. پایان پیام/ ۸۹۰۰۱